ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سایه جان رفتنیاستیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه
آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه
دور سر هلهله و هالهی شاهین اجل ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه
کشتیای را که پی غرق شدن ساختهاند هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه
بدتر از خواستن این لطمهی نتوانستن هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه
ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه
گر رهایی است برای همه خواهید از غرق ورنه تنها خودی از لجه رهانیم که چه
ما که در خانهی ایمان خدا ننشستیم کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه
مرگ یک بار مثل دیدم و شیون یک بار این قدر پای تعلل بکشانیم که چه
شهریارا دگران فاتحه از ما خوانند ما همه از دگران فاتحه خوانیم که چه
پاینده باشی دوست هنردوست و عزیز
تشکرازلطف شما
مویدباشیددوست عزیز
سلام وعرض ارادت وادب
ممنونم از لطف ومحبت بی کرانتان دوست گرانقدر وخوش ذوق
سلام وعرض ارادت دوست فهیم وگرانقدر
تشکرازلطف شما
سلام
سلام خدا به شما دوست عزیز و مهربانم امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه ..
آپ کردم حتما تشریف بیارید ..
ممنونم از حضور سبز شما ...
شاد باشید در پناه خدا ...
ارادتمند شما
داداش حبیب
مدیر انجمن ادبی طلوع ...[قلب][لبخند][گل]
سلام وعرض ارادت دوست فهیم وگرانقدر
چشم حتما