-
عشق بی شمار
چهارشنبه 6 خرداد 1394 01:13
عاشقت خواهم ماند... بی آن که بدانی دوستت خواهم داشت... بی آن که بگویم درد دل خواهم گفت... بی هیچ گمانی گوش خواهم داد... بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست، بی آن که حس کنی... در تو ذوب خواهم شد، بی هیچ حرارتی... اینگونه شاید احساسم نمیرد...!
-
وداع جوانی
سهشنبه 5 خرداد 1394 00:52
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا...
-
یادی از ایرج
سهشنبه 5 خرداد 1394 00:49
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد ماه درویش نواز از پس قرنی بازم مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد دل همه کوکبه سازی و شب افروزی شد تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر پا فشردم همه تا عمر به...
-
زندگی
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 23:51
تو مرا میفهمی من تو را میخواهم و همین ساده ترین قصه یک انسان است! تومرامی فهمی من تورامی خواهم وهمین ساده ترین قصه ی یک انسان است من توراناب ترین شعرزمان می دانم وتوهم می دانی تاابددردل من می مانی.
-
افسانه شب
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 23:46
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد سیمای شب آغشته به سیماب برآمد آویخت چراغ فلک از طارم نیلی قندیل مه آویزه محراب برآمد دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد چون غنچه دل تنگ من آغشته به خون شد تا یادم از آن نوگل سیراب برآمد
-
جلوه جلال
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 23:43
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند مگر به ماتم پروانه سوگوارانند چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه که این ستاره شماران ستاره بارانند مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد در این بهار که بر سبزه میگسارانند به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب چو لاله بر لب نوشین جویبارانند
-
عیدی عشاق
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 19:39
صبا به شوق در ایوان شهریار آمد که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه تار که پرده های شب تیره تار و مار آمد به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز که باغ و بیشه شمران شکوفه زار آمد
-
مسافرهمدان
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 19:17
مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند دلم تحمل بار فراق او نتواند در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند کنار من ننشیند که آتشم بنشاند چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را چو ماه نوسفر من سمند ناز براند به ماه من که رساند پیام من که ز هجران به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند بسوز سینه من بین که ساز قافیه پرداز نوای نای...
-
یاران دغل
جمعه 18 اردیبهشت 1394 20:33
گر من از عشق غزالی غزلی ساخته ام شیوه تازه ای از مبتذلی ساخته ام گر چو چشمش به سپیدی زده ام نقش سیاه چون نگاهش غزل بی بدلی ساخته ام شکوه در مذهب درویش حرامست ولی با چه یاران دغا و دغلی ساخته ام ادب از بی ادب آموز که لقمان گوید از عمل سوخته عکس العملی ساخته ام می چرانم به غزل چشم غزالان وطن مرتعی سبز به دامان تلی ساخته...
-
عشق
جمعه 18 اردیبهشت 1394 14:21
وقتی که در کشاکش میدان عشق مغلوب شدم و اطرافیان نامرد معشوقهام را به نامردی ربودند و حسن و جوانی و آزادگی و عشق و هنرم همه در برابر قدرت زر و سیم تسلیم شدند در خویشتن شکستم، گویی که لاشه خشکیدهام را بر شانههای منجمدم انداخته و به هر سو میکشاندم. بهارم در لگدکوب خزان، تاراج طوفان ناکامی شده بود و نیشخند دشمنانم،...
-
تقدیم-ب-دل-تنگ-خودم
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 00:50
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺻﺪ ﻫﺎ ﺑﺎﺭ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﺩﻭﺵ ﺣﻤﺎﻡ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﯾﺪﻦ ﯾﮑﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ نبودی که اشکامو پاک کنی.....
-
دلم اونی رو میخوادکه....
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 00:41
دلم اونی رو میخواد که وقتی میگم میخوام جیغ بزنم نگه هیس زشته ... بگه 123........ اونی که وقتی باهاش میرم دریا نشینیم یه گوشه وفقط حرف بزنیم ودریا رو نگاه کنیم اب بپاشیم تو صورته هم......!!! نترسم از حرف مردم.. زندگی خودمه دلم میخواد دیونه باشم... کسی که بارون میزنه باهاش بدونه چترزیره بارون قدم بزنم وقتی بارون شدید...
-
پیرم وگاهی دلم یادجوانی میکند
یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 02:16
لطفا اینجا کلیک کنید
-
"تا کِی در انتظـــــــار گــــــــذاری به زاری ام"
یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 02:10
تا کِی در انتظـــــــار گــــــــذاری به زاری ام باز آی بعـــــد از اینهمه چشـــم انتظاری ام دیشب به یاد زلـــــــف تو در پرده های ساز جان ســـــوز بود شـــــرح سیه روزگـاری ام بس شِکـــــوه کردم از دل ناسازگــــــار خود دیشب که ســــــاز داشت سرسـازگاری ام شمعــــم تمام گشت و چــــراغ ستاره مُـرد چشمی نماند شاهــــد...
-
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﻔﺘﻦ ﻫﯿﭻ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ . . .
جمعه 11 اردیبهشت 1394 15:34
برای ღ مهسای ღ نازم امروز 12 اردیبهشت ، تولدخواهرم هستش خیلی دلم میخواست ازطریق وبلاگم تولدش روبهش تبریک بگم وبگم که چقدربه وجودش افتخارمیکنیم. ازخدا ممنونم که تورو به ما داد میلادت مبارک آبجی گلم،خیلی دوست دارم. سالروزتولدت روتسلیت میگم به فرشته های آسمون …. چون 16 سال پیش ازشون جداشدی … اماحالافرشته ی زمینی هستی ….....
-
پدرعزیزم روزت مبارک
جمعه 11 اردیبهشت 1394 00:35
دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون...
-
ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 19:07
ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی خاری به خود می بندی و ما را ز سر وامی کنی از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می کنی ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را بادوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می کنی آتش پرید از تیشه ات امشب مگر ای کوهکن از دست شیرین درد دل با سنگ خارا می کنی با...
-
همای رحمت
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 00:45
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن که...
-
وای چـه خستـه می کنـد تنـگی ایـن قفس مرا
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 16:48
وای چـه خستـه می کنـد تنـگی ایـن قفس مرا پیـــر شــدم نکــرد از این رنج و شکنجه بس مرا پـــای به دام جســم و دل همــره کــاروان جــان آه چــه حســرت آورد زمــزمـــه ی جــرس مــــرا گــرگ درنــده ای بــه من تــاخت به نـام زندگی پـنـجـــه کــه در جگــر زنــد نــام نهــد نـفس مرا طوطی هنــد عـــالم قــدسم و طبــع قنــد...
-
"مهتاب و سرشکی بهم آمیخته بودیم "
شنبه 29 فروردین 1394 01:51
مهتاب و سرشکی بهم آمیخته بودیم خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز خوش آتش و آبی بهم آمیخته بودیم با گریه ی خونین من و خنده ی مهتاب آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم از چشم تو سر مست و به بالای تو همدست صد فتنه ز هر گوشه برانگیخته بودیم زان پیش که در زلف تو بندیم دل خویش ما رشته ی مهر...
-
قطعه ای از منظومه حیدر بابا
چهارشنبه 26 فروردین 1394 04:27
حیدر بابا دانلودمنظومه حیدربابا حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی سلیماندان، نوحدان قالان دنیا دی اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی حیدر بابا، یارــ یولداشلار دوندولر بیرــ بیر منی چولده قویوب، چوندلر چشمه لریم، چراغلاریم، سوندولر یامان یئرده گون دوندی، آخشام...
-
عشق استاد
چهارشنبه 26 فروردین 1394 03:12
شهریار عشق تقدیم به ساحت آسمانی شعر و ادب ایران زمین و تقدیم به روح بلند شهریار در این دنیای وانفسای حسرت زای بی فردا خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود. غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم...
-
بار غم عشقت
چهارشنبه 26 فروردین 1394 03:03
گر ز هجر تو کمر راست کنم بار دگر غیر بار غم عشقت نکشم بار دگر پیرو قافله عشقم و در جذبه شوق نیست این قافله را قافله سالار دگر دل دیوانه کشد در غمت ای سلسله مو هر زمانم به سر کوچه و بازار دگر یوسف دل به کلافی نخرد زال فلک می برم یوسف خود را به خریدار دگر با که نالیم که هر لحظه فلک انگیزد پی آزار دل زار دل آزار دگر به...
-
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
چهارشنبه 26 فروردین 1394 02:54
ازراست استادشهریار-شراگیم فرزندنیما-نیمایوشیج نیما غم دل گو غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم من از دل این غار و تو از قله آن قاف از دل به هم افتیم و به جانانه بگرییم دودی ست در این خانه که کوریم ز دیدن چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان شمعیم که در گوشه کاشانه بگرییم...
-
"زادن من سفر و عشق تو باشد زادم"
چهارشنبه 26 فروردین 1394 02:43
زادن من سفر و عشق تو باشد زادم تو چه حسنی که منت عاشق مادرزادم گردش چشم تو با من چه طلسمی انداخت که در این دایره چرخ کبود افتادم قصر غلمان و سراپرده حورانم بود آدم انداخت در این دخمه غم بنیادم نقطه خال تو در میکده از من بستاند آنچه در مدرسه آموخته بود استادم یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود یک نظر دیدم و تاوان دو...
-
صبا میمیرد !
سهشنبه 25 فروردین 1394 01:57
استاد شهریار و عکس وسط استاد ابوالحسن خان صبا این شعر رو استاد شهریار بعد از مرگ استاد ابوالحسن صبا که از اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایران است سروده که من به شخصه خیلی این شعر رو دوست دارم. عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد ورنه آتشکده ی عشق کجا می میرد صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب این صبوری نتوانم که صبا می میرد...
-
مناجات
دوشنبه 24 فروردین 1394 17:31
دلم جواب بلی می دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می خرم بلای تو را دلم جواب بلی می دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می خرم بلای تو را به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را کشم جفای تو تا عمر باشدم ، هر چند وفا نمی کند این عمرها وفای تو را بجاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ مگر نه در دل من...
-
"کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی"
دوشنبه 17 فروردین 1394 23:46
کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی ماه در ابر رود چون تو برآئی لب بام گل کم از خار شود چون تو به گلزار آئی شانه زد زلف جوانان چمن باد بهار تا تو پیرانه سر ای دل به سر کار آئی ای بت لشگری ای شاه من و ماه سپاه سپر انداخته ام هرچه به پیکار آئی روز روشن به خود از عشق تو کردم شب تار به...
-
سر برآرید حریفان که سبوئی بزنیم
سهشنبه 26 اسفند 1393 03:30
سر برآرید حریفان که سبوئی بزنیم خواب را رخت بپیچیم و به سوئی بزنیم باز در خم فلک بادهی وحدت سافی است سر برآرید حریفان که سبوئی بزنیم ماهتابست و سکوت و ابدیت یا نیز سر سپاریم به مرغ حق و هوئی بزنیم خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه تا به دریوزه شبی پرسه به کوئی بزنیم چند بر سینه زدن سنگ محبت باری سر به سکوی در...
-
ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی
سهشنبه 26 اسفند 1393 03:26
ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی تا مگر پیرانه سر از سر بگیرم نوجوانی آری آری نوجوانی میتوان از سرگرفتن گر توان با نوجوانان ریخت، طرح زندگانی گرچه دانم آسمان کردت بلای جان ولیکن من به جان خواهم ترا عشق ای بلای آسمانی نالهی نای دلم گوش سیه چشمان نوازد کاین پریشان موغزالان را بسی کردم شبانی گوش بر زنگ صدای کودکانم تا...